کد مطلب:106515 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:164

خطبه 130-سخنی با ابوذر











[صفحه 264]

از سخنان آن حضرت علیه السلام است به اباذر رحمه الله هنگامی كه به ربذه تبعید شد، چنین فرمود: ای اباذر تو به خاطر خدا خشمگین شدی، پس به او امیدوار باش، این گروه برای حفظ دنیای خود از تو ترسیدند، و تو برای حفظ دین خویش از آنها بیمناك شدی، سپس آنچه را كه به سبب آن از تو ترسیدند به خودشان واگذار، و برای حفظ آنچه از جهت آن از تو می ترسند كه دین توست از آنها بگریز، آری چه بسیار نیازمندند به آنچه تو آنها را از آن منع كردی و چه قدر بی نیازی از آنچه تو را از آن منع كردند، و بزودی خواهی دانست چه كسی فردا سود می برد، و كدام كس بیشتر مورد رشك خواهد بود؟؟!، و اگر درهای آسمانها و زمینها به روی بنده ای بسته شود، و او پرهیزگاری را پیشه كند، خداوند در آن میان راه خلاصی برای او خواهد گشود، جز حق كسی با تو دمساز نمی شود، و جز باطل چیزی تو را به وحشت نمی افكند. اگر دنیای آنان را می پذیرفتی تو را دوست می داشتند، و اگر چیزی از آن به خود اختصاص می دادی تو را در امان می گذاشتند. نام ابوذر جندب بن جناده از بنی غفار است كه قبیله ای از كنانه می باشد، او در مكه اسلام آورد، چون هنگامی كه مسلمان شد به دیار خود بازگشت و در آ

ن جا اقامت گزید، نتوانست در جنگ بدر و خندق حضور یابد، و پس از این وقایع بود كه در مدینه به خدمت پیامبر اكرم (ص) رسید. او علی (ع) و اهل بیت پیامبر (ص) را دوست می داشت و كسی است كه پیامبر خدا (ص) درباره او فرموده است: ما اقلت الغبراء و لا اظلت الخضراء علی ذی لهجه اصدق من ابی ذر یعنی: زمین كسی را بر نداشت و آسمان سایه نیفكند بر گوینده ای كه از ابی ذر راستگوتر باشد. ابن معمر درباره ابی ذر روایت كرده است كه گفت: اباذر را دیدم حلقه در خانه كعبه را گرفته می گفت: من ابوذر غفاری هستم، هر كه مرا نمی شناسد، بداند من جندب صحابی پیامبر خدایم (ص) شنیدم از رسول خدا (ص) كه می فرمود: مثل خاندان من مثل كشتی نوح است، هر كس بر آن سوار شود رهایی می یابد كسی كه تخلف ورزد غرق می گردد. عثمان ابوذر را از مدینه بیرون و به ربذه تبعید كرد و این محلی نزدیك مدینه بوده است. درباره علت تبعید او اقوال مختلفی نقل شده است: از زید بن وهب روایت شده كه گفته است: به ابی ذر رحمه الله علیه در هنگامی كه در ربذه اقامت داشت گفتم: چه چیز باعث شده كه تو در این جا منزل كرده ای؟ گفت: علت را به تو می گویم و آن این است كه من در روزگار حكومت معاویه در شام بود

م و در آن جا گفتار خداوند متعال را یادآور شدم كه فرموده است: و الذین یكنزون الذهب والفضه و لا ینفقونها فی سبیل الله معاویه گفت: این آیه درباره اهل كتاب نازل شده است، گفتم بلكه درباره ما و آنهاست، در نتیجه معاویه نامه ای به عثمان نوشت و در این باره از من به او شكایت كرد، عثمان به من نوشت كه به سوی من بیا من هم به نزد او رفتم، در این هنگام دیدم مردم را بر من شورانیده هچنان كه گویی مرا نمی شناسند. من در این باره به عثمان شكایت كردم، او مرا مخیر داشت كه در هر جا بخواهم سكنا گزینم، من ربذه را برگزیدم. این گفتار كسانی است كه خواسته اند عثمان را در ستم به ابی ذر و تبعید او بی گناه قلمداد كنند، و بگویند رفتن وی به ربذه به اختیار خود او بوده است، اما گفته شدد كه ابی ذر در رد و انكار آنچه را زشت و ناروا دیده، و همچنین درباره عثمان، سخن به درشتی گفته، و اظهار می داشته كه اصحاب محمد (ص) بر عهد و میثاق خود پایدار نمانده اند، و با این گونه سخنان مردم را از عثمان دور و پراكنده می ساخته، و به همین سبب بوده كه عثمان او را از مدینه بیرون و به ربذه تبعید كرده است و آنچه را علی (ع) در این خطبه به ابی ذر خطاب كرده با روایت دوم س

ازگارتر است. فرموده است: انك غضبت لله، تو برای خدا خشمگین شدی. این گواهی است برای كه انكار و رد ابوذر نسبت به آنچه را كه زشت و ناروا می دیده تنها برای خشنودی خداوند بوده است. فرموده است: ان القوم خافوك علی دنیاهم یعنی: این گروه از نظر حفظ دنیای خودشان از تو بیم دارند و از این كه مردم را از اطراف آنان دور می گردانی، می ترسند كه خلافت و حكومت از چنگ آنها بیرون رود، اما تو از این كه با كارهای آنان موافقت كنی، و بر خلاف سنت، از عطایای آنان چیزی دریافت داری از آنان بیمناكی. فرموده است: فاترك تا... منعوك. یعنی دنیایشان را به خودشان واگذار، و دینت را برهان، چه بسیار است نیاز آنها به دین تو، و چه بسیار است بی نیازی تو از دنیای آنها. فرموده است: ستعلم من الرابح غدا و الاكثر حسدا یعنی: خواهی دانست كه چه كسی فردا سود می برد و به چه كسی بیشتر رشك و حسد می ورزد. این سخن اشاره به روز رستاخیز است، و این روشن است كسی كه دنیا را رها می كند و بدان اعتنا ندارد، نسبت به كسی كه خواستار و دوستداران است سود بیشتر را برده، و هر چه سود بیشتر باشد حسودان نیز زیادترند. فرموده است: و لو ان السماوات... تا مخرجا. این بیان، مژده ای است كه

امام (ع) بر خلاصی ابی ذر از سختی حال و بدی اوضاعی می دهد كه در نتیجه تبعید برای آوده است و این كه تبدل احوال را مشروط به پرهیزگاری كرده اشاره است به آنچه خداوند متعال فرموده كه و من یتق الله یجعل له مخرجا ابن عباس گفته است كه پیامبر خدا (ص) این آیه را قراءت كرد و فرمود كسی كه پرهیزگار باشد خداوند از شبهات دنیا و سكرات مرگ و سختیهای روز قیامت مخرج و مفری برای او قرار می دهد، آشكار است كه تقوا را شعار خود گردانیدن، و پرهیزگاری را شیوه خود ساختن، سبب قاطعی است كه انسان بتواند از دنیا و خوشیهای آن چشم طمع بر دارد، و نفس اماره را از وقوع در شبهات باز دارد، و در این صورت رهایی او از سكرات مرگ و سختیهای روز رستاخیز آشكارتر و قطعی تر است، و این كه امام (ع) در بیان تنگی و بد حالی انسان مبالعغه كرده، و از آن به بستن درهای آسمانها و زمین بر روی او تعبیر فرموده، برای روشن كردن فضیلت تقوا و اهمیت آن است. پس از آن امام (ع) به ابی ذر دستور می دهد كه جز با حق انس نگیرد، و جز از باطل نهراسد، و این كه با ذكر الا انس را به حق، و وحشت را به باطل، منحصر ساخته، برای این است كه پرهیز دهد از این كه انسان از حقی در هراس افتد، و نتیج

ه آن را رها و از آن دوری كند هر چند این حق برای او سخت و دشوار باشد و یا این كه به باطلی انس گیرد و آن را به جا آورد، یا در برابرانجام دادن آن سكوت اختیار كند هر چند این باطل برای او لذتبخش باشد. امام (ع) به ابی ذر گوشزد می كند، كه دشمنی گروه حاكم و ارعاب او به سبب این است كه در كار دنیا با آنها مشاركت و همكاری نمی كند، و همچنین به علت تنهایی او در انكار و مخالفت، و نیز سخنان تند و خشن او بر ضد آنهاست. واژه قرض در جمله ولو فرضت لامنوك به معنای اخذ یعنی گرفتن است. و توفیق از خداست.


صفحه 264.